گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
من عاشق تنهایی‌ام، سرگشته شیدایی‌ام
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 243 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

با من بگو تا کیستی، مهری؟ بگو؛ ماهی؟ بگو

خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو

راندم چو از مهرت سخن گفتی بسوز و دم مزن

دیگر بگو از جان من، جانا چه می‌خواهی؟ بگو

گیرم نمی‌گیری دگر زآشفته‌ی عشقت خبر

بر حال من گاهی نگر، با من سخن گاهی بگو

ای گل پی هر خس مرو، در خلوت هر کس مرو

گویی که دانم؛ پس مرو، گر آگه از راهی بگو

غم‌خوار دل ای مه نه‌ایی، از درد من آگه نه‌ایی

ولله نه‌ایی، بالله نه‌ایی، از دردم آگاهی بگو؟

بر خلوت دل سرزده یک شب درآ ساغر زده

آخر نگویی سرزده، از من چه کوتاهی بگو؟

من عاشق تنهایی‌ام، سرگشته شیدایی‌ام

دیوانه‌ی رسوایی‌ام، تو هرچه می‌خواهی بگو...

مهرداد اوستا

 

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


از درد سخن گفتن و از درد شنیدن...
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت | بازديد : 654 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

بـاز آی كه چـون برگ خزانم رخ زردی‌‌ اسـت

با یـاد تـو دم سـاز دل مـن دم ســردی‌ اسـت

گــر رو بـه تــو آورده‌ام از روی نیـازی‌‌ اسـت

ور دردسـری می‌دهـمـت از ســر دردی‌ اسـت

از راهـــروان سـفــر عشــق دریــن دشــت

گلگـونه سـرشكیسـت اگـر راهـنـوردى اسـت

در عـرصـه انـدیشـه مـن بـا كـه تـوان گفـت

سرگشته چه فریـادی و خونین چه نبردى است

غـم‌خـوار بـه جـز درد و وفـادار به جــز درد

جز درد كه دانست كه این مرد چه مردی است

از درد سـخــن گـفـتـن و از درد شـنـیــدن

با مـردم بـی‌درد ندانـی كه چـه دردی اسـت؟

چـون جـام شفـق مـوج زنـد خـون به دل من

با ایـن همـه دور از تـو مـرا چهره زردی است

 

مهرداد اوستا

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


وفا نکردی و کردم/خطا ندیدی و دیدم
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت | بازديد : 562 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام؟ شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، به دوش ناله کشیدم

جوانی‌ام به سمند شتاب می‌شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، به سر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟


مهرداد اوستا

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 2118
:: بارديد ديروز : 1467
:: بازديد هفته : 2118
:: بازديد ماه : 15397
:: بازديد سال : 83699
:: بازديد کلي : 344081
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری